یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

تولد یکتا گلم

  سلام عشق مامان خوبی دیگه چیزی به تولدت نمونده گلم دوشنبه تولد تو فرشته روی زمین هست الهی قربونت برم عزیزم که به همه می گی پنجم دی تولدم هست قراره پنجشنبه تولدت را بگیریم به امید خدا دوستت دارم یک عالمه هر چی بگم بازم کمه ...
3 دی 1390

خواهش می کنم این پست را بخوانید و نظر بدهید

  مامان های عزیز خواهش می کنم این پست را بخوانید و نظر بدهید   سلام دوستان عزیز سلام خوشگل های خاله امیدوارم حال همگی شما خوب باشد می خواهم یک مطلبی برایتان بنویسم امیدوارم آن را بخوانید  می دانم مثل من یا خیلی دیگر وقتی بفهمید ناراحت می شوید خدا را شاهد می گیرم وقتی این موضوع را فهمیدم چند روز خیلی سرد درد هستم از همه چیز بی زار شدم در اپارتمان ما یک خانواده ای زندگی می کنند که 5 فرزند دختر دارند که قبل از تاسوعای حسینی مادر خانواده قهر می کنه و به منزل مادرش می رود مادر خانواده زنی حدود 45 ساله هست از این موضوع خیلی ناراحت شدم می گفتم بچه ها گناه دارند می بایست بخاطر بچه ها می موند تا دیشب وقتی امدم خونه ...
21 آذر 1390

ماجرای یکتا و خوابیدن ما

  سلام عزیز دلم و عروسک زندگی من چقدر برای مامان های که می روند سرکار سخته که از شما عزیزان دل بکنند و بروند سرکار من توی هفته انتظار می کشم که جمعه بشه و یک دل سیر بخوابم مردم از بی خوابی پنجشنبه ها که دور می ایم خونه چون مجبوریم توی خونه هر دو عزیزانت تا می ایم خونه از ١٢ گذشته تا تو را بخواب بکنم می شه ٢ دیروز جمعه دلم خیلی مواستم بخوابم ولی تو ساعت ٩ بود بیدار شدی بالای سرم نشستی و هی می گفتی مامانی من صبحونه می خوام من گشنه هستم وای چقدر دلم می خواست بخوابم کله ام را کردم زیر پتو شاید تو هم بخوابی ولی اعتنایی نکردی مجبور شدم بلند بشم گفتم صبحونه چی می خواهی گفتی تخم مرغ بلند شم برایت تخم مرغ درست کردم گفتم بیا بخور گفتی...
19 آذر 1390

یکتا و ناخن گیر

سلام عزیز مامان خوبی دختر گلم ممنون از همه دوستان که به ما سر زدند یک دنیا محبت دارند از خاله مریم بگم که دکتر فعلا" دارو داده به مریم و گفته باید دارو بخوره تا یک ماه دیگه ما امیدمان به خدا هست که امیدوارم خدا امیدمان را نا امید نمی کنه از تو می گم دختر وروجک مثل ماهی لیز می خوری و از دست همه فرار می کنی الهی مادر به قربون تو برم همیشه خدا را برای داشتن تو سپاسگزارم بارها به وجود تو افتخار می کنم و به خودم می بالم که من هم مادرم مثل همه مادرهای عزیز راستی تا یادم نرفته بگم امان از دست تو دختر شیطون مدتی هست که به ناخن گیر علاقه پیدا کردی توی خونه خودمان عزیز کوچیکه و عزیز بزرگه که می ری یک ناخن گیر برای خودت قایم ...
13 آذر 1390

مریضی خاله مریم (برای شفایش دعا کنید)

  سلام دختر عزیزم یکتا خوبی مامان جون دلم باز هم برایت تنگ شده ببخشید این چند وقت نتوانستم برایت  آپ کنم بگذار گرفتاری مامانی عزیزم دلم خیلی گرفته به خدا دوست دارم زار زار گریه کنم . خاله مریم حالش خوب نیست قراره یکشنبه اول محرم بره دکتر برای تاریخ بستری شدنش دکتر گفته توی سینه اش یک کیستی  هست باید هر چه زودتر عمل کنه بخدا داغون شدم اخه خاله مریم سنی نداره 26 سالشه مامانی تو را خدا برایش دعا کن که مشکل خاصی نباشه بخدا من میمیرم . از همه مامان ها و نی نی ها ی عزیز می خواهم که برای خواهر  من مریم دعا کنید خدایا خودت کمکمان کن . اعصابم خیلی به هم ریخت...
3 آذر 1390

مامان مریض شده

  سلام عزیزم مامان خوبی دخترم اول عید سعید غدیر خم را به تو دختر گلم تبریک می گویم مامانی کمی سرما خورده و کثالت دارم حالم اصلا" خوب نیست دیشب تا صبح چشم روی هم نگذاشتم الهی من بمیرم مامانی تو هم تا ساعت ٢ بیدار بودی و می ترسیدی بخوابی هر وقت می گفتم یکتا بخواب می گفتی مامانی من بیدارم تو بخواب مواظبت هستم جانم عزیزم که مواظب مامانی هستی الهی قربون تو دختر نازم برم ...
23 آبان 1390

مریض شدن یکتا

  سلام دختر مامان یکتا جان عزیزم خیلی دوستت دارم یکتا از روز دوشنبه هفته قبل ناغافل سرفه هاب ناجوری می کرد رفتیم دکتر که گفت خروسک گرفته دارو داده و گفته باید تا ٧ روز مصرف کنی و سه شب هم دستگاه بخور روشن کنی و بخور اب بدهی شب ها اصلا بخواب نمی ره خیلی بی ارومی می کنه عزیزم خدا کنه هیچ وقت مریض نشی بخدا توی این چند روز فقط کنارت اشک ریختم طاقت ناراحتی تو را ندارم عزیزم مواظب خودت باش گلم   ...
15 آبان 1390

بدون عنوان

یکتا جان خیلی تا خیلی دوستت دارم الهی قربون تو شیرین زبون برم امروز قراره با مامان شو عزیز بزرگه و عمه جون بریم خیاطی تو هم امروز خونه عزیز کوچیکه هستی گلم بخدا سرکار هستم تا ذهن و فکرم پیش تو بلبلم هست الهی قربون تو عسلم برم . وقتی پشت تلفن صحبت می کنه دلم برایت ضعف می ره عزیزم بدان مامانی خیلی تا خیلی دوستت داره .   ...
3 آبان 1390