یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

عمه

سلام به عشق های مامانی اول بگم به خودم تبریک می گم من عمه شدم هوراااااااااااااااااااااااااا الهی عمه فداش بشه نمی دونی چه قدر خوشحالم روز یکشنبه بلاخره پسر کوچولوی ما به دنیا اومد اسمش را گذاشتیم امیر محمد الهی عمه قربونش بره نمی دونید چه ماهه از یکتا گلی بگم کمی حسودی می کنه می گه مامانی تو خودت بچه داری نباید اون را دوست داشته باشی  چه کار کنم یکتا هست و هیچ کاریش نمی شه کرد....   ...
20 ارديبهشت 1393

من یک مادرم

سلام به دخمل های نازم یکتا و تینا من یک مادرم مادر دو دوختر ناز مادر دو فرشته ایی که خداوند نصیب من کرد نمی دانم چی بگویم ولی روزی اگر هزاران بار سپاسگزار خداوند باشم باز هم کمه چون این نعمت را بر من ارزانی داشت وقتی دخترهایم مامان صدایم می زنند دوست دارم زمانی که می گه مامان فقط به صورتش نگاه کنم هنوز هم باور ندارم این دو تا بچه های من هستند از خون من از وجود من وقتی دختر کوچکم تینا در اغوشم می خوابه و شیر می خوره بعد از این که سیر می شه با خنده ی شیرین به صورتم می خنده و باز هم می گم خدایا شکرت خدایا به بزرگیت قسمت می دهم این طمع شیرین مادرشدن را از هیچ کس نگیرید و همه طمع این مادرشدن را بچشند . الهی امین   ...
23 دی 1392

تولد مادرشوهر

سلام نفس های مامانی یکتا و تینا جون سلام به همه دوستان گلممممممممممممممممممممممممممممممممم اول از همه دوستان عزیزم سپاسگزارم که به من لطف دارند از راه دور تک تک شون را البته بلانسبت اقایون می بوسم امروز تولد مادر شوهرم هست یعنی نمی دانستم می دانستم ابان ماهه نمی دانستم چندم ابان هست که صبحی از طرف بیمه کارافرین که ضامن ماشده بود برای بیمه ماشین اس ام اس اومد و تولدش را تبریک گفت ما هم را شرمنده کرده ها به خدا   حالا نمی دانم چی کادو بخرم برای مادر شوهر عزیزم دوستان باور کنید از صمیم قلبم دوستش دارم  اغراق نمی کنم اون تک هست بهترین مادرشوهری توی دنیا دیدم می خواستم بنویسم بهترین مادرشوهری که تا به حال داشتم م...
8 آبان 1392

نتیجه ازمایش و خوابیدن یکتا

سلام به عزیز های مامان یکتا که خوبه الحمدالله و اون نی نی عزیزم هم خوبه الان رفتم توی هفته 19 بارداری وضعیت جسمانی من هم که تغیری نکرده یعنی بهتر نشدم درد دارم چه می شود کرد باید تحمل کرد. امروز قراره ساعت 5 برم جواب ازمایش که برای عفونت ادراری رفتم بگیرم خدا کنه بهتر شده باشم خیلی استرس دارم خدایا خودت کمک کن تا به سلامتی نی نی عزیزم به دنیا بیایه و زندگیمان شادتر از همیشه بشود که من و بابایی و از همه مهمتر یکتا گلم بی صبرانه منتظر اومدنش هستیم به احتمال زیاد تا اخر دی می ایم سرکار از اول بهمن استراحت می کنم تا زایمان خوبی داشته باشم از احوال یکتا و شیطونی هایش بگم الهی قربونش برم که واقعا عشق منه تمام زندگی منه دیرو...
20 مهر 1391

جشن خانه شهر

      سلام دخترم عزیز دلم یکتا جان دیروز عصر اومدم دنبال یکتا با همسایه خانم توکلی المیرا عرفان الهام مریم خانم و هستی کوچولو رفتیم خانه شهر جشن حضرت ابوالفضل خیلی تا خیلی خوش گذشت چه قدر خندیدم جای همگی خالی بعد ساعت 8 بود رفتیم خانه  تو که طبق معمولی تاب بازی و اذیت کردن روی حیاط من هم رفتم تا کمی به کارهای خونه برسم ساعت 11 بود که بابایی اومد برای تو و بچه ها بستنی خریده بود 10 دقیقه ایی پایین پیش همسایه بودیم و بعد اومدیم بالا خلاصه روی هم رفته خیلی خوش گذشت . جای همگی خالی خالی     ...
5 تير 1391

گردش جمعه شب

سلام به نفس مامان یکتا جان   ببخشید که دیر آپ می کنم این چند وقت بازرس داشتیم ایزو صنایع و غیره اصل" وقت نداشتم  شرمنده عزیزم خوب از این چند وقت بگم که خیلی تا خیلی شیطون شدی به قول همه از دست تو گریه می کنند قربون اون شیطونی هایت برم مامانی تازگی هم خیلی گله از کار کردن من می کنی هر وقت که خونه می رویم می گی مامانی تو من را دوست ندارم می گم تو عشق من هستی می گی پس چرا می ری سرکار من را تنها می گذاری قربونت برم مامان جون باید کمی تحمل کنی . خوب از دیروز جمعه بگم شب پنجشنبه طبق روزهای پنجشنبه دیگه تا ساعت 3 بیدار بودیم و فیلم تماشا می کردیم تو دخمل گلم تا وقتی ...
15 بهمن 1390
1