یکتا گلم
سلام دختر نازم الهی من قربون تو دختر گلم برم امروز صبح ساعت ۵ که بیدار شدی شیر می خواستی رفتم که برای تو دختر گلم شیر گرم کنم اما شیری که همیشه از ان می خوردی تمام کردم مجبور شدم دیروز یک شیر جدید برای تو دختر نازم بخرم ولی تو مزه ان را چشیدی و گریه می کردی و می گفتی من شیر می خواهم توی پستونک اصلا نمی شه سر تو نیم وجبی کلاه گذاشت. دیروز عصر وقتی که رفتیم خونه فورا رفتی خونه همسایه نیم ساعت بعد اومدم دنبالت گفتم چرا مامانی را تنها گذاشتی گفتی سمانه من را برد حالا گریه کردی الهی مادر بمیره برای حرف زدن تو ........... دختر نازم یکتا جان ...
نویسنده :
فاطمه
15:09