یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

خواهش می کنم این پست را بخوانید و نظر بدهید

1390/9/21 15:02
نویسنده : فاطمه
478 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

 مامان های عزیز خواهش می کنم این پست را بخوانید و نظر بدهید

 

سلام دوستان عزیز

سلام خوشگل های خاله امیدوارم حال همگی شما خوب باشد می خواهم یک مطلبی برایتان بنویسم امیدوارم آن را بخوانید  می دانم مثل من یا خیلی دیگر وقتی بفهمید ناراحت می شوید خدا را شاهد می گیرم وقتی این موضوع را فهمیدم چند روز خیلی سرد درد هستم از همه چیز بی زار شدم

در اپارتمان ما یک خانواده ای زندگی می کنند که 5 فرزند دختر دارند که قبل از تاسوعای حسینی مادر خانواده قهر می کنه و به منزل مادرش می رود مادر خانواده زنی حدود 45 ساله هست از این موضوع خیلی ناراحت شدم می گفتم بچه ها گناه دارند می بایست بخاطر بچه ها می موند تا دیشب وقتی امدم خونه همسایه کناریمان را دیدم خیلی ناراحت وقتی پرسیدم چی شده گفت دیشب با رفتیم دنیال همسایه که آشتیشان بدیم وقتی رفیتم اونجا با دخترهایش دیدیم نه بابا مادره با دخترهایش دعواشون شده که مثلا" درست لباس بپوشند بیرون می روند دخترها هم که در مقطعه دبیرستان تحصیل می کنند زیر بار حرف نمی روند و مادرشان را از خانه بیرون می کنند که به تو چه مربوطه ما چه جوری می پوشیم خلاصه مادره هم با چشمان گریان از خانه بیرون می کنند اون هم راهی جز خونه مادرش نداشته وقتی همسایمان تعریف می کرد که وقتی به دخترها گفته بروید از مادرتان معذرت خواهی بکنید ( خدایا من را ببخش ) دخترها دست به کمر می گن ما از این معذرت خواهی بکنیم هر جا دوست داره بره مثلا اینکه چه کاری برای ما کردی هزار تا فحش دیگه به مادرشان می دهند که خدا می دونه دستام قدرت نوشتن نداره بعد به مادرشان می گن به بابا هم می گیم طلاقت بده خودمون اون را داماد می کنیم  

واقعا وحشتناکه داغون شدم وقتی این حرفا راشنیدم پدر بچه ها که عین خیالش نیست می گه طلاقش می دم راحت می شم

خدایا بارالها خودت جای حق نشستی ایا این درسته ایا عدالت همینه که بچه ای مادرش را بزنه و از خونه بیرون کنه مادری که 9 ماه روزگار به دل کشیده خون دل خورده بزرگتان کرده نه یکی نه دوتا 5 تا

خدایا خودت کمکش کن

خدایا صدایم را می شنوی ...... عدالت را اجرا کن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

مامان پارسا
21 آذر 90 16:02
واقعا براشون متاسفم:


واقعا جای تاسف داره
مامان ارميا
22 آذر 90 9:27
وااااااااااااااااااااااااااااي. خدا عاقب ما و بچه هامونو ختم به خير كنه. انشاالله.
مامان ني ني
22 آذر 90 10:18
سلام
خدا هدايتشون كنه
ما هم يه همسايه داشتيم دخترش جلوي روي همه ميزد توي سر مامانش كه خاك بر سرت با اين تيپت چرا چادر ميپوشي و و و
حتي وقتي مامانش حامله شد يه كاري كرد كه مجبورش كرد بره بچه رو سقط كنه گفت ميخوام تك دختر باشم
خيلي از جوونا فكر ميكنن كه خيلي بيشتر از پدر و مادراشون ميفهمن ولي افسوس و صد افسوس
واقعا نميدونم ماها داريم به كجا ميريم




وای خدای من خدا عاقیت همه را بخیر بکنه
مامان تارا - سارا
22 آذر 90 11:28
وا................ چقدر بد و وحشتناک!!!
مامان بیتا
22 آذر 90 20:25
000000___00000 _00000000?0000000 _0000000000000000 __00000000000000 ____00000000000 _______00000 _________0 ________*__000000___00000 _______*__00000000?0000000 ______*___0000000000000000 ______*____00000000000000 _______*_____00000000000 ________*_______00000 _________?________0 _000000___00000___* 00000000?0000000___* 0000000000000000____* _00000000000000_____* ___00000000000_____* ______00000_______* ________0________* ________*__000000___00000 _______*__00000000?0000000 ______*___0000000000000000 ______*____00000000000000 ______*______00000000000 _______*________00000 ________*_________0 _________*________* _________*_______* __________*______* ___________*____* ____________*___* _____________*__* ______________**منتظرحضورپرمهرتون در وبلاگ بیتا هستم
مامان ریحانا
23 آذر 90 17:04
سلام مرسی از پیام تسلیتتون و مرسی که به ما سر زدید
مامان یسنا
27 آذر 90 16:30
من نمیدونم چی بگم واقعا
مامان زهره
28 آذر 90 13:53
سلام گلم خیلی وقته که به هم پیغام نداده ایم. اول از خودت می پرسم. خوبی.خوش می گذره مارا نمی بینی؟! دوم زندگی آدم ها مثل یک سن برای اجرای تئاتر می مونه. باید دعا کنیم که این مساءل سر خودمان نیاید.
نورا و مامان
29 آذر 90 14:26
واي عزيزم چقدر قشنگ نورا و يكتا 5 دي بدنيا اومدن تولدت مبارك يكتا جونم
مامان پرنیا خانوم
30 آذر 90 12:19
خانوم طلا خیلی از خوندن این مطلب متاثر شدم .توی جامعه ماشینی که ما دارین زندگی میکنیم و به حساب خودمون را در عصر تکنولوژی میبینیم این کارا جای تعجب نداره خدا به خیر راضی بشه واسه بچه های ما که نسل اینده هستن. واقعا متاثر شدم و این که خودم به چشم دیدیم این جور مواردی که واقعا جای تاسف . وقتی جونای حالا خود سر شده و بدون اجازه پدر و مادرا ازدواج میکنن وای به حال نسلا ما.حرمتا عزتها کجان متاسفانه اسیر این غربزدگی شدن همین دوست گلم
مامان مهبد كوچولو
12 دی 90 11:33
نميدونم چي بگم .ولي اميدوارم خدا به همه بچه هايي كه يه ذره شعور تو وجودشون نيست ، درك و فهم بده . آدم تا وقتي خودش مادر نشه نميتونه مادرو درك كنه . خدا به دل شكسته مادرشون رحم كنه !!!!!!!!! خدا دخمل كوچولوي نازتو واست نگه داره و انشا الله دخمل قدرداني باشه برات .
مامان سانای
28 فروردین 91 11:19
عجب ! چی بگم والله . بابا شون پس چی می گی؟