یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

مریضی خودم و دندون دراوردن تینا گللللللللللللل

1392/9/19 8:57
نویسنده : فاطمه
690 بازدید
اشتراک گذاری

totalgifs.com gatinhos gif gif 31.gif

 

سلام به دخمل های مامان یکتا و تینا عشقم

شرمنده دوستان عزیز دور به دور اپ می کنم بگذارید به پای خستگی و مریضی از راه دور روی گل

همه شما دوستان ماچ می بوسم

چند وقت کلا درگیر مریض داری از بچه ها بودم که خودم هم بدبختانه مبتلا

 شدم خیلی سخت و شدید دارو هم نمی توانم بخورم دکتر هم رفتم دارو

ضعیف بهم داد چون هر دارویی می خورم روی شیرم اثر می کنه کلا شیرم کم

 می شه نمی دانم دیگه چه کار کنم واقعا کلافه شده بودم . روز پنجشنبه

کمی بهتر شدم ولی این کمر درد کوفتی من چند وقته داغونم کرده شاید

به خاطر نشستن بیش از حد روزی صندلی هست نمی دانم

ساعت های ٨ شب بود که گرفت نمی دانی در کل رو به قبله شدم بگید

خدا نکنه نیشخند فقط اشک می ریختم تکون نمی توانستم بخورم این درد ادامه

داشت تا ساعت ١٢ شب کم کم اروم شد ولی  بعدش پای سمت چپ من

بالایش قسمت روی رانش گرفت تا الان هم که دارم می نویسم ولم کن

نیست خیلی اذیتم می کنه نمی دانم دیگه چه کار کنم پیش کدوم دکتر

برم اقا جان دیگه باید فکر یک عصایی یا خدای نکرده گور کفنی هم باشیم

مامانم دایم باهام دعوا می کنه به خاطر بچه خودت را داغون کن دارو نخور

بگو شیرندارم به تینا بدهم چشمک چه مادر مسئولیت پذیری هستم من ........

کیف می کنم که واقعا بهشت مال ما هست ....

دیروز هم روز جمعه طبق معمول ما خانم ها چشم سفید همین که کمی

بدنمون گرم می شه یا علی بشور و بساب راه می اندازیم خنده

تا ساعت ٢ دنبال نهار پختن و شستن لباس بودم تینا و یکتا را خدا راشکر

همون صبح زود ساعت ٧ نیم بردمشون حموم  که خیلی کارهایم طول

نکشید نمید انم تینا دیروز چه شده بود دایم بهونه می گرفت دایم دنبال من

هی تو اشپزخونه بود دیگه کلافه شده بودم به هر بدبختی بود خوابید آخ

فکر کنم به خاطر دندون هاش بود که گریه می کرد راستی یادم رفت بگم

تینا گلی من الان ٥ تا  دندون خوشجل داره بزنید اون دست قشنگه را

ولی من روم سیاه این جوری نگاه نکنید هنوز وقت نکردم برایش اش دندونی

بپزمخجالت انشالله به وقتش به خدا خیلی درگیر هستم خودتون بهتر

می دانید پس دعوایم نکنید............

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مانی محیا
17 آذر 92 14:34
خدا بد نده عزیزم. من هم همینطوری شده بودم تو تعطیلات عاشورا. داداشم یه پماد داشت که تو بدنسازی استفاده میکنه. زدم خوب شدم. پماد ببری اسمشه. پماد الاغ هم خیلی خوبهاز چربی و پی حیواناته مرسی گلم حتما می خرم امتحان می کنم خدا کنه جواب بده
کاکل زری یا ناز پریییی
20 آذر 92 10:12
الهیییییییییییییییی عزیزمممممممممممم چرا مریضضضضض وای اونم کمر درد خیلی بده تورو خدا استراحت کن بیشتر به خودت برس تینا جون که دیگه نزدیک 1سال هست از شیر خودت میخوره فکر نکنم قطعش کنی مشکلی پیش بیاد عزیزم سلامتی هرکسی جای خودش مهمه در کل بیشتر مواظب باش خودتو فراموش نکن دندونی گل دخمری مبارکککککککک.خصوصی رو چک کن عزیزممممممم
مامان سيد محمد سپهر
24 آذر 92 9:54
عزيزم مراقب خودت باش نبينم مادر دوبچه مريض بشه ها......
مریم (مامان ثنا جون )
25 آذر 92 15:50
سلام خدا بد نده چشمتون روشن سوغاتیاتونم مبارک باشه من یه چیز را متوجه شدم اینکه تو دوست ئاشتن مادر شوهر تفاهم داریم..خدا حفظشون کنه.. ولی من خدا را شکر با مادر شوهرم 2 ماه پیش مشهد بودم جاتون خالی.. شما را با افتخار لینگ کردم.. اتفاقا مادرشوهرم هم خیلی دلش می خواهد همراه من بیایه مشهد
مریم (مامان ثنا جون )
29 آذر 92 0:55
بیا ای دل کمی وارونه گردیم برای هم بیا دیوونه گردیم شب یلدا شده نزدیک ای دوست برای هم بیا هندونه گردیم شب یلدا مبارک
مانی محیا
1 دی 92 11:50
کجایییییییییییییییییییییییید پس
مامان هیمن
1 دی 92 11:59
آنگاه که تولد دختری بیگناه مایه ننگ عرب ها بود ! آنگاه که زندگی برای دخترکان ساعتی به طول نمی انجامید … نیاکان پاکمان ، بلندترین شب سال را ، شب تولد مینو ( الهه زن ) و میترا ( الهه خورشید ) را بنام یلدا نام نهادند, گرامی داشتند و شادی کردند. یلدا، یادگار نام وطن و عروس زمستان، در راه است. یلدایت مبارک…..