مریضی خودم و دندون دراوردن تینا گللللللللللللل
سلام به دخمل های مامان یکتا و تینا عشقم
شرمنده دوستان عزیز دور به دور اپ می کنم بگذارید به پای خستگی و مریضی از راه دور روی گل
همه شما دوستان می بوسم
چند وقت کلا درگیر مریض داری از بچه ها بودم که خودم هم بدبختانه مبتلا
شدم خیلی سخت و شدید دارو هم نمی توانم بخورم دکتر هم رفتم دارو
ضعیف بهم داد چون هر دارویی می خورم روی شیرم اثر می کنه کلا شیرم کم
می شه نمی دانم دیگه چه کار کنم واقعا کلافه شده بودم . روز پنجشنبه
کمی بهتر شدم ولی این کمر درد کوفتی من چند وقته داغونم کرده شاید
به خاطر نشستن بیش از حد روزی صندلی هست نمی دانم
ساعت های ٨ شب بود که گرفت نمی دانی در کل رو به قبله شدم بگید
خدا نکنه فقط اشک می ریختم تکون نمی توانستم بخورم این درد ادامه
داشت تا ساعت ١٢ شب کم کم اروم شد ولی بعدش پای سمت چپ من
بالایش قسمت روی رانش گرفت تا الان هم که دارم می نویسم ولم کن
نیست خیلی اذیتم می کنه نمی دانم دیگه چه کار کنم پیش کدوم دکتر
برم اقا جان دیگه باید فکر یک عصایی یا خدای نکرده گور کفنی هم باشیم
مامانم دایم باهام دعوا می کنه به خاطر بچه خودت را داغون کن دارو نخور
بگو شیرندارم به تینا بدهم چه مادر مسئولیت پذیری هستم من ........
کیف می کنم که واقعا بهشت مال ما هست ....
دیروز هم روز جمعه طبق معمول ما خانم ها چشم سفید همین که کمی
بدنمون گرم می شه یا علی بشور و بساب راه می اندازیم
تا ساعت ٢ دنبال نهار پختن و شستن لباس بودم تینا و یکتا را خدا راشکر
همون صبح زود ساعت ٧ نیم بردمشون حموم که خیلی کارهایم طول
نکشید نمید انم تینا دیروز چه شده بود دایم بهونه می گرفت دایم دنبال من
هی تو اشپزخونه بود دیگه کلافه شده بودم به هر بدبختی بود خوابید
فکر کنم به خاطر دندون هاش بود که گریه می کرد راستی یادم رفت بگم
تینا گلی من الان ٥ تا دندون خوشجل داره بزنید اون دست قشنگه را
ولی من روم سیاه این جوری نگاه نکنید هنوز وقت نکردم برایش اش دندونی
بپزم انشالله به وقتش به خدا خیلی درگیر هستم خودتون بهتر
می دانید پس دعوایم نکنید............