یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

مادرشوهرم امدند

1392/8/18 10:38
نویسنده : فاطمه
657 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عشق های مامانی یکتا و تینا

هـــــــــــــــــــــــورا بلاخره مادر شوهرم از مشهد امدندماچ

روز جمعه ساعت ٥ صبح رسیدند بابایی رفت دنبالشون من و دخمل ها هم خوابیدم تا وقتی شما بیدار

بشوید و بریم خونه شون چه عروس گلی هستم من این قدر ذوق مرگ شدم از اومدن مادرشوهرمنیشخند

ولی از خدا پنهون نیست از شما دوستان گلم هم پنهان نباشه واقعا دوستش دارم از ته قلبم می گم

ساعت ٨ شوشو جان امد دنبال ما رفتیم خونه شون یکتا گلی تا عمه را دید اول یک دعوای مفصلی

باهاش کرد تو چرا رفتی مشهد مگر نگفتم تو نـــــــــروکلافه

بعد گفت حالا کو سوغاتی های که سفارش دادم خانمی من عاشق وسایل بازی پسرانه هست

سفارش تیرکمان داده بود اخه بمیرم این چندمین تیرکمان هست که برایت خریدیمسوال

عزیز بزرگه برای یکتا یک تیرکمان یک دست بلوز شلوار گرم اسپرت سورمه ای که خیلی ناز هستند

خریده بود راستی یکتا سفارش سوهان هم داده بود عاشق سوهان هست .

برای تینا گلی عشقمممممممممممممممممم هم یک سیوشرت سه تکه رنگ لیموی نازی خریده

بودندچشمک دست گلشون درد نکنه با کمی مخلفات مثل زعفران هل نبات نخود کشمش دو اتیشه خوشمزه

 شکلات گز و یک روسری خوشجل و یک بلوز برای من و پیراهنی هم برای بابایی اورده بودند

دست گلشون واقعا درد نکنه حسابی شرمنده کردندخجالت

امروز صبح دوباره تینا بعد از یک هفته مهمان مامانم بود رفت خونه مادرشوهرم پدر شوهرم که

می گفت داشتم اونجا دق می کردم به خاطر دوری از بچه ها الهی قربون اون دل کوچکت برم من قلب

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

مانی محیا
18 آبان 92 12:34
ای چاپلوس ای خود شیرین کن. دیدی خوبی از خودته.. چه عجب یه بار ما دیدیم اوضاع جاری بزرگه روبراهتره.. دستشون درد نکنه. یکی پیدا شد که مثل ما عروس و نوه نوازی کنه. بشادی بپوشی. من هم اگه مادرشوهر پر پیمون داشتم تا حالا اینجا نبودم. رفته بودم زیر کفشاش له شده بودمنیشخند]


چه کار کنم عروس بزرگ و چاپلوسسس
razgol
19 آبان 92 13:14
سلام ماهم اگه یه مادر شوهر مثل مال شما داشتیم همین طوری قربون صدقش میرفتیم اما اوضاع ما حکایت همون جاریتون هست دستمونو تا ارنج بکنیم تو عسل بزاریم دهنش اخر سر گازمون میگیره
انشالله قسمت بشه سری بعد همگی با هم برید مکه


سلام گلم مادرشوهر من نمونه هست با اون جاری مشکلی هم نداره خواهر شوهر با اون نمی سازه اخه خودش را سرنگین می بینه منظورم جاری هست
توت فرنگی(مامان علیرضا)
21 آبان 92 13:46
سلام عزیزم ممنون سر زدی به من انشالله زیارت خانواده همسرت هم قبول باشه خدا رو شکر که خداوند خانواده همسر خوبی بهت عطا کرده خدا هم خانواده خودت و هم خانواده همسرت رو برات حفظ کنه من هم التماس دعا دارم بچه های نازت رو ببوس از طرف من
وروجک
23 آبان 92 19:24
سلام عزیزم که به وبم سر میزنی و برام نظر میزارید من با نظرای شما دلم خیلی گرم میشه ممنونم فدات بشم خانمی
مامان ارمیا و ایلمان
26 آبان 92 10:51
سلام. خوبین. دخترهای گلت خوبن؟ ایشالله همیشه خوش باشین.
مامان طاها
26 آبان 92 21:47
سلام عزیزم ، یکتا جونو تینا جون خوبن؟ همیشه به خوشی ، انشالله قسمت خودتونم بشه
عروسکهام پرنیا وپانیا
26 آبان 92 22:28
سلام دخترای نازتو ببوس
نگاری
27 آبان 92 20:04
مبارک فسقلی ها باشه فاطمه جون تو نوشته هات پر از شیطنته اصلا یه لحظه یه لبخند گنده رو روی صورتت احساس کردم مرسی گلم لبخن چه عرض کنم نیش من را ببین
یک عاشقانه آرام
3 آذر 92 10:26
قربون دل مهربونت برم خانمی....
مامانی
3 آذر 92 23:03
والا چه عروس خوبی ای کاش همه عروسا اینجوری بودن یا اینکه همه مادر شوهریا به این خوبی !!!! عزیزم من لینکت کردم خوشحال میشم پسمل ماهم لینک کنی
مامانی
3 آذر 92 23:04
راستی دختراتم واقعا تکن خدا حفظشون کنه ادم دختر داشته باشه عم نداره مرسی لطف شما هست
مانی محیا
6 آذر 92 10:19
سلام خواهر چرا پست جدید نمیذاری... نکنه هنوز سوغاتی گرفتنها تموم نشده. بسه ای خود شیرین کن. همه فامیل شوهرا دیدن این پستو برو بعدی. راستی سولماز هم مثل تو خود شیرینه..مادرشوهرش بچشو نگه میداره. روزهای زوج با ماشین پدر شوشو میاد سرکار... ای سیاستمدارها