نتیجه ازمایش و خوابیدن یکتا

سلام به عزیز های مامان

یکتا که خوبه الحمدالله و اون نی نی عزیزم هم خوبه الان رفتم توی هفته 19 بارداری وضعیت جسمانی

من هم که تغیری نکرده یعنی بهتر نشدم درد دارم چه می شود کرد باید تحمل کرد.

امروز قراره ساعت 5 برم جواب ازمایش که برای عفونت ادراری رفتم بگیرم خدا کنه بهتر شده باشم خیلی

استرس دارم خدایا خودت کمک کن تا به سلامتی نی نی عزیزم به دنیا بیایه و زندگیمان شادتر از

همیشه بشود که من و بابایی و از همه مهمتر یکتا گلم بی صبرانه منتظر اومدنش هستیم

به احتمال زیاد تا اخر دی می ایم سرکار از اول بهمن استراحت می کنم تا زایمان خوبی داشته باشم

از احوال یکتا و شیطونی هایش بگم الهی قربونش برم که واقعا عشق منه تمام زندگی منه

دیروز ظهر ساعت 4 تعطیل کردم رفتم خونه عزیز بزرگه دنبالش هنوز نخوابیده بودی اودمدیم خونه بابایی

زودتر رسیده بود نهار گرم کرده بود نهار را خوردیم تا من داشتم سفره را جمع می کردم بدو رفتی پتو

را اوردی و گفتی مامانی بدو بیا کنار من بخواب اومدم کنارت بخوابم تا خواب بری ده دقیقه نشد که خواب

رفتی ساعت 5 نیم بود خوابیدی تا ساعت 10 شب

هر کاری کردم بیدار بشی تا شب بخوابی حریفت نبودم وقتی بابایی از سرکار اومد بیدار شدی

شام را که خوردیم هر کاری کردم بخوابی نشد که نشد منم هم جای تو بودم خوابم دیگه نمی اومد

من تا ساعت 2 بیدار بودم هی پازل درست می کردی دوباره خرابش می کردی از اول دیگه داشتم از

خستگی می مردم رفتم خوابیدم و تو با بابایی تنها شدی که بابایی گفت تو برو بخواب من مواظبش

هستم  بابایی هم زیاد نتوانسته بود زیاد دوام بیاره و ساعت 3 بود اومد خوابید که معلوم نیست تو

وروجک تا کی بیدار بودی که نصف شب بیدار شدم دیدم مثل یک فرشته اروم کنارم خوابیدی

الهی قربون تو فرشته کوچک برم .....