یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

تعطیلات

1390/3/28 15:09
نویسنده : فاطمه
345 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم خوبی

بعد از دو روز تعطیلی امروز دوباره امدم سرکار ( یک چیزی بگم امروز کمی زورم می اومد بیایم سرکار)

اما دلم خیلی تا خیلی برایت تنگ شده است عزیز دلم روز پنچشنبه صبح که از خواب بیدار شدی کمی بازی کردی و بعد جلوی تلویزیون نشسته بودی و سی دی خاله نسرین نگاه می کردی که اومدم بغلت کردم فورا" من را بوس کردی و دست توی گردنم انداختی و گفتی مامانی من دق می کنم تو می ری سرکار

دلم خیلی از این حرف گرفت عزیزم می دانم چی می کشی عزیزم مامان و بابا را درک کن که تو را تنها می گذارند شرمنده گلم

دیشب هم بردمت شهر بازی خیلی بهت خوش گذشت چون موقع برگشتن گفتی مامان چه قدر خوب بود دوباره بیایم الهی من قربون اون دختر نازم برم عزیز دلم مواظب خودت باش تا ساعت 6 بیایم دنبالت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

شهرزاد مامان صدرا کوچولوی قهرمان
28 خرداد 90 19:09
سلام مامان فاطمه.ممنونم که به صدرا سر زدی.یکتای عزیزم خوبه.ماشاا... چقدر ناز و با منکه.ببوسیدش از طرف من.چقدر سخته که مجبورید هر روز چندین ساعت از این ملکه خوشگل دور بمونید.ولی یه جورایی خوبه مستقل بار میاد.بازم به ما سر بزنید بوس
نسترن
29 خرداد 90 11:40
آخی طفلک بچه..آره بچه ها اذیت میشن وقتی والدین میرن سرکار... خدا نگهش داره براتون.از طرف من روی ماه یکتا جونو ببوسین