اخیش راحت شدم
سلام عزیز مامان یکتا
اول بگذار یک نفس راحت بکشم
اخیش راحت شدم
دیگه تموم تمام کارهای عیدم تموم شدو خریدهایم را کردم برای تو که خیلی وقت پیش لباس خریده
بودم دیروز هم کفش و چند دست لباس روی حیاطی دیگه خریدم برای خودم هم مختصری خرید
داشتم راحت شدم مامانی باید نفس راحتی بکشم
چندوقت از سرکار که ٦ می اومدم تو را می گذاشتم خونه عزیز کوچیکه می رفتم خونه تا ١٠ شب
کارهایم را می کردم بعد می اومدم دنبال تو و بعد دنبا ل بابایی تا از سرکار بیایه خونه وقتی هر شب
می اومدم خونه می گفتی مامانی خونه مون خوشگل شده یا نه می گفتم خودت باید ببینی وقتی
می اومدی خوشحال می شدی
قربون تو عزیزکم برم که خیلی به ظاهر اهمیت می دهی روز جمعه با بابایی رفتیم کفش برایت بخریم
دیدم مشکی خیلی خوشکل برایت مشکی برداشتم ولی اومدم خونه گفتی من سفید می خواهم
تا مجبور شدم دیروز برم دوباره عوضشون کنم.
از اوضاع کار بگم خیلی شلوغه این جا اخر ساله و وحشتناک
یکتا گلم مامانی را ببخش اگر عصر ها می ایم خونه کمی حوصله ندارم بخدا خیلی شلوغه این جا
معذرت می خواهم
.