یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

سوختگی پای یکتا

1390/10/20 14:49
نویسنده : فاطمه
478 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان

یکتا جان من روز یکشنبه پاش سوخته

خدا مرگم بده نانازی مامان عصر یکشنبه که خونه مامانم بوده داشت با بچه خرگوشی که عزیز برایش

خریده بود بازی می کرد که لیوان آب جوش را چپی می کنه روی پاش خیلی ناجور سوخته واقعا"

وحشتناکه بچه ام طفلی چیزی ازش نمونده همش داره درد می کشه

دیشب خواستم ببرمش سوانح سوختگی که پشیمون شدم دیدیم عزیزکم را اذیت می کنند

خدایا خودت کمکش کن و پاش خوب بشه بخدا دارم دیونه می شود الان دو شبه که دخترم نتوانسته

درست بخواب از همه دوستانش تقاضا دارم و که برای دخترم دعا کنید که یکتا خوب بشه

واقعا" نمی دانم چه کار کنم

التماس دعا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

فرناز/ مامان ریحانه
21 دی 90 0:06
وقتی این پستت رو دیدم انقدر ناراحت شدم نفهمیدم تو قبلی چی نوشتم. الهی که زود زود خوب شه و جای سوختگی رو پاش نمونه. یکتاجونم قوی باش خاله می دونم سخته
سارا-
21 دی 90 8:32
آی قربون دخمل گل. بلاخره روی ماهش رو دیدیم....
مامان آیهان جون
22 دی 90 15:38
الهی قربون این فرشته کوچولوی ناز، ان شاءالله که زود زود خوب شی خاله جون. نگران نباش مامانی مهربون، سخته ولی حتما خوب خوب میشه و جاشم نمیمونه.
مامان پرنیا جون
25 دی 90 8:36
چرا قشنگ خاله انشالله زود خوب میشی و مامان جونتو از نگرانی در میاری عروسک جون
مامان زهره
25 دی 90 9:33
سلام. من چون طرفدار بچه ها هستم حق دارم بزرگترها را دعوا کنم . چرا مراقب یکتا جونم نبودین . الهی.... تورا خدا مراقبش باشین!
مامان ارميا
25 دی 90 9:46
واي. چرا آخه. خيلي ناراحت شدم. الهي. خيلي مراقبش باش. ببرش دكتر تو رو خدا. زبونم لال عفونت نكنه.
مامان ارميا
25 دی 90 9:48
واااااااااااي. بد نبيني دختر. مامانش تو رو خدا ببرش دكتر خداي نكرده عفونت نكنه. الهي . مراقبش باش.
مامان مهبد كوچولو
25 دی 90 14:06
آخي عزيزم . من خودم پارسال دستم سوخت خيلي خيلي سخت بود . الهي كه خوب بشه و جاش نمونه . ضمن اينكه من قبلا توي اينترنت خوندم كه عسل واسه سوختگي خيلي خوبه . تحقيق كن اگه صحت داشت استفاده كن
مامان محیا
25 دی 90 14:36
مرسی مامان که به من زنگ زدی
مامان محیا
25 دی 90 14:48
آخی نازی خوب شده الان دیگه؟بهتره؟


سلام عزیزم اره بهتر شده خدا را شکر
مامان بیتا
26 دی 90 14:49
خیلی ناراحت شدم .انشاالله که زودتر خوب بشه منتظر دیدار شما در نمايشگاه تخصصي دنياي اسباب بازي، آموزش و سرگرمي هستیم. زمان : 13 لغايت 16 بهمن ماه 1390 - ساعات بازديد : 10 لغايت 20 محل برگزاري:خيابان فاطمي، خيابان حجاب، مركز آفرينش هاي فرهنگي هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان جت رو..............هدیه خلاقیت
مامان یسنا
26 دی 90 16:39
ای وای چه بد حالش چطوره الان؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بی خبرمون نذار
عروسکم پرنیا
4 بهمن 90 2:08
سلام عزیزم : بعضی از تصاویر وبلاگتون برام باز نشدن به هر حال خیلی ازشنیدن خبر سوختگی پای یکتا جون ناراحت شدم انشااله که زود زود خوب بشه . راستی لباس سفید پرنیا رو از پاساژمادون از میدان جمهوری اول نواب خریده بودم که البته قابل شماروهم نداره
مامان حنا
13 بهمن 90 4:34
سلام گلم خدا بد نده یکتا جون چی شده به خدا خیلی ناراحت شدم مواظب نازگلت باش ایشالله زودی خوب میشه نمی دونم چرا اون موقع که برات کامنت گذاشتی اومدم اینجا برات کامنت گذاشتم اصلا هیچ کدوم نیست خواستم بگم من هم لینکتون کردم خوشحال میشم دوستای خوبی برای همدیگه باشیم یکتاجونو ببوسید
پرنیا جون و مامانش
11 اسفند 90 9:13
ماشالله به این دخملمون چه ناز شده