یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

یکتا و مدرسه

1390/6/28 10:01
نویسنده : فاطمه
402 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم مامانی

خوبی گلم

چی بگن باز هم از شیطونی ها و اذیت های تو فسقلی

مامان دیشب از ساعت ١٠ شروع کردی به بی تابی که من

را ببرید مدرسه من مدرسه را دوست دارم

هرچی از من و بابایی که تو هنوز کوچولو هستی

کو گوش شنوا می گفتی من را ببر مدرسه قول میدم

اذیت نکنم.

الهی قربونت برم که این قدر به مدرسه علاقه پیدا کردی

می گم یکتا کدوم مدرسه می گی همون مدرسه ای که

درش را رنگ کردند.

خلاصه به هر بدبختی بود بخوابت کردیم و گفتم بگذار صبح

بشه هوا روشن بشه می برمت . تو هم بخواب رفتی

اما چه خوابی گلم از ساعت ٣ هر یک ساعتی یک بار

بیدار می شدی می گفتی مامانی هوا روشن نشده

اصلا" باور نمی کردم اینقدر علاقه به مدرسه داشته باشی

صبح ساعت ٦ بود که بیدار شدم که کارهایم بکنم بیایم

سرکار دیدم ای دل غافل بیدار شدی و دنبال من گریه که من هم می ایم همراهت هر چی می گفتم یکتا بخواب

ولی ....... تا مجبور شدم زنگ زدم گفتم نیم ساعتی دور

می ایم کارهای تو را کردم و با بابایی رفتیم خونه عزیز

پیش خاله مریم اونجا که رسیدی اروم شدی و خوابیدی ....

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مریم
28 شهریور 90 12:29
سلام مامان یکتا ممنون که بهم سر زدی گلم
مامان رانيا
28 شهریور 90 15:37
اين ناز ناز دندونش دراومد؟ اميدوارم زودي خوب بشه
مامان ارميا
29 شهریور 90 9:34
نازي. معلومه ميخواد پروفسور بشه. ايشالله.
shima
29 شهریور 90 22:08
سلام خاله جون چقدر تو ناناسی عزیزمزودی بزرگ میشی میری مدرسه
هدی
30 شهریور 90 21:02
سلام خاله ایی من چندتا عکس جدید گذاشتم خواستین برین ببینید