ازمایش دخترم
سلام عشق مامان خوبی عزیز دلم
بعد ازز دوروز تعطیلی دلم خیلی تا خیلی برایت تنگ می شه گلم
روز پنجشنبه مامانی مرخصی گرفت تا تو عزیز دلش را ببره ازمایش
اون هم چه ازمایشی عزیزم ازمایش خون ادرار و مدفوع بود اون تا هیچ مشکلی نداشتم فقط چون تو
یبوست شدیدی داری نتوانستم نمونه ببرم مجبور شدم فقط ادارار و خون ازمایش ببرم
الهی قربون تو گلم برم که خیلی اروم نشستی تو بغل من تا خانم از تو خون بگیره
اصلا"گریه نکردی فقط محکم من را بغل کردی و گفتی مامنی بریم خونه خودمون
جونم که این قدر خانم شدی عزیزم
دیشب هم باغ بابای و عمه رفتیم پارک به تو خیلی خوش گذشت سوار تمام
وسیله های بازی شدی و در اخر با عمه جون رفتی سوار ماشین سواری
شدی که خیلی ترسیدی و گریه کردی .
بعد رفتیم بستنی خوردیم و از اون طرف که می اومدیم تو که طبق معمول هر
وقت پارک بری مجبور می کنی برایت اسنک بخریم ساعت 11 بود که اومدیم
خونه این قدر خسته بودی که بی هوش روی مبل