یکتا و روزه
سلام گلم وبلبلم خوبی مامان جون
دلم خیلی تا خیلی برایت تنگ شده است .
اما چه کار بکنم که باید طاقت بیارم امروز صبح خونه عزیز کوچیکه بودی وقتی
زنگ زدم تو گوشی را برداشتی و گفتی کجایی من گلفتم سرکارم تو هم
گفتی من می ایم با تفنگم تو را می کشم که دیگه نری سرکار.
الهی قربون اون حرف زدنت بشم که دلم غش می کنه وقتی صدایت را می
شنوم .
دیروز که از خونه عزیز بزرگه (مادرشوهرم) که می اومدیم تو شکلات می
خوردی گفتی مامان بیا شکلات بخور که من گفتم من روزه ام یک نگاهی کردی
متوجه نشدی من چی می گم من هم فورا" گفتم یکتا جون می دونی روزه
چیه سرت را تکون دادی که اره بلدم گفتم خوب چیه گفتی اقاه می اید توی
شاهزاده محمد روزه می خونه من را باش
فهمیدم منظور تو روضه هست الهی قربون اون فکر کردنت بشم عزیز دلمی .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی