نذری برای یکتا
سلام گلم و بلبلم خوبی عزیزکم
زنگ زدم خونه عزیز بزرگه گفت داری لباس می پوشی می خواهی همراه عمه بری باشگاه
الهی قربون تو فسقلی بشم عزیزکم
شب وقتی می ایی خونه تمام حرکاتی که عمه توی باشگاه انجام می دهند تو تکرار می کنی
این قدر بامزه دراز نشست می ری گلم
دیشب دوباره گفتی مامانی تو می ری سرکار من دق می کنم تو را توی بغلم گرفتم و گفتن خدا نکنه
تو دق کنی گفتی خوب صبحها که بابایی من را بیدار می کنه من را ببره خونه عزیز من تو را نمی بینم
چشمات را نمی بینم
این حرف را مامانهای که سرکار هستند درک می کنند چه قدر سخته برای یک مادر
راستی پای مامانی هم کمی خوب شده وبهتر شدم فقط کمی رگ بغل پایم سوزش داره انشاالله این
هم خوب می شه .
برای پنجشنبه همین هفته به امید خدا می خواهم نذری شله زرد برای تو دختر گلم بدم بخاطر اینکه تو
گلم از پله ها پرت شدی نذر کردم امام زمان نگه دار تو شیرین زبون باشه