یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

اتفاق بد

1390/4/18 15:10
نویسنده : فاطمه
355 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم خوبی مامان جون  

دشب چه شب سختی بود برای ما

عزیزکم دیشب ساعت 12 که از خونه عزیز کوچیکه می امدیم خونه تو خودت داشتی از پله ها می رفتی

بالا از هشتمین پله پرت شدی پایین وای نمی دانی چه حالی داشتم این قدر جیغ زدم هر چی گفتم یکتا

بیا بغل من گفتی خودم می ایم بالا خلاصه وقتی تو را از بغل همسایه گرفتم رنگ دخترم مثل گچ سفید

سفید شده بود فقط یک نگاهی به من کردی وگفتی مامانی دوباره بی حال افتادی روی دست من خدایا

نمی دانستم چه کار کنم

فورا با بابایی تو را بردیم بیمارستان باهنر تشکیل پرونده دادند و تو را بردند سی تی اسکن کنند

نمی دانید چه حالی داشتم تو به این کوچولویی بردند توی دستگاه من مردم و زنده شدم عزیزم دکتر

هم دلش برای تو فرشته سوخت خلاصه وقتی جواب سی اسکن را دکتر امد دید گفت خوشبختانه سر

اسیب ندیده فقط کمی بدنش کوفته شده نمی دانی من چه حالی داشتم گفت کمی اب میوه بخور

ببینند بالا می اری یا نه خدا را شکر بالا نیوردی ساعت 3 مرخصش کردند ولی امروز این قدر خسته و

سرددرد هستم نمی دانم چه کار کنم ولی خدا را شکر می کنم که چیزی نشد خدا تو را دوباره به ما

داد خدایا شکرت که دخترم چیزی نشده خدایا ممنون قلب









پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

سیما - مامان هلیا
19 تیر 90 8:40
خدا را شکر که به خیر گذشته . صدقه بده حتما حتما یادت نره . خیلی مراقبش باش عزیزمممممممممممممممم