دندون درد
مامانی از دیروز تا الان دندون درد وحشتناکی گرفته گلم ولی چون کسی جانشین خودم ندارم مجبورم بیایم سرکار
دیروز عصر که امدم دنبالت فورا دویدی توی بغلم و گفتی عزیز دلم شرکت تعطیل شد من یک بوس گنده ازت خوردم و گفتم اره عزیزم شرکت تعطیل شد خوشحال رفتی پیش عزیز بزرگه و گفتی مامانی اومده پیش من شرکت تعطیل شده دلم خیلی برایت می سوزه عزیزم خدا کند زودتر بزرگ بشی و مامانی را درک کنی عزیزکم
وقتی فهمیدی دندون دردم گفتی من خانم دکترم امپول بهت می دهم خوب می شی الهی من قربون اون زبونت برم که این جوری خستگی مامان را از تنش بیرون می کنی عزیزم
دیشب وقتی با بابایی رفتیم خونه فورا رفتی بالشت و پتوی خودت را اوردی و رفتی جلوی تلویزیون خوابیدی و گفتی ساکت می خواهم ماریچی نگاه کنم الهی قربون تو دختر نازم برم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی