یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

دختر دوست داشتنی من

1389/12/19 9:09
نویسنده : فاطمه
418 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم و نازم

دیروز که اومدم دنبالت با هم رفتیم خونه مامانم به قول تو عزیز کوچیکه ( اخه تو گلم به مامان شوی من می گی عزیز بزرگه و به مامانم می گی عزیز کوچیکه ) عزیز کوچیکه خونه نبودامدیم خونه خودمون که کارهایم را بکنم بعد دوباره بریم اونجا اخه بابایی ساعت ۱۰ تعطیل می کنه تا ۱۰ هم دوتایی توی خونه تنها حوصله مون سر می ره ساعت ۷ بود رفتیم خونه عزیز تو با چادر اومدی اخه عاشق چادر سفیدت هستی بیشتر وقتها چادرت همراهت هست از خونه که امدیم بیرون چند تا از همسایه ها را دیدیم وقتی تو را توی چادر دیدند می خواستند درستی تو را قورت بدهندتا ساعت ۱۰ اونجا بودیم بعد با هم اومدیم دنبال بابایی وقتی توی خونه رسیدیم سرگرم بازی با ماهی قرمزت شدی حدود نیم ساعتی گذشت گفتی مامان جون من عاشکم (منظورت عاشقی) گفتم گلم عاشک کی هستی فورا" من را تو بغل گرفتی گفتی عاشک تو هستم مامانی بی اختیار اشک هایم امد باورم نمی شود دخترم بزرگ شده خدایا ممنون که این فرشته ناز را به من دادی

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)