عزیز دلم
سلام دوستان صبح همگی بخیر
امروز که می خواستم بیایم سرکار یکتا گلم بیدار شد شیر می خواست وقتی شیر گرم کردم دادمش فهمید می خواهم بروم سر کار شروع کرد به گریه کردن می گفت مامانی نرو سر کار بیا کنارم بخواب خیلی دلم برایش سوخت ولی چاره ای نداشتم ارومش کردم و یواشی به قول معروف در رفتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی