یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

بدون عنوان

1393/6/16 9:14
نویسنده : فاطمه
694 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزان مامانی یکتا  و تینا گلم

سلام به همه دوستان که توی این مدت کم اپ می کردم محبت 

این چند وقت خیلی گرفتار بودم خودم مدتی مریض بودم وحشتناک دندون درد بودم در حد مرگم که اخرش

رفتم دندون عقلم را کشیدم ولی جاش عفونت شدیدی کرد . بعد از اون درگیر اسباب کشی بودیم نمی دانی

چه قدر سخت بود دیگه از پا در امده بودیم الان یک هفته ای هست اومدیم خونه جدید البته مال خودمون نیست

مستاجری کی بشه ما هم صاحبخانه بشیم .

ولی هنوز تا یک هفته ای دیگه خیلی کار دار م هنوز درست حسابی جا نگرفتیم تا عصر ساعت 4 سرکارم بعدش

که می روم خونه تا به نهار و بجه ها برسم شب شده باید نهار فردا را اماده کنم اصلا وقت ندارم به کار

دیگری برسم  خدا خیری به خواهرم بدهد توی این مدت کمکم بود ولی خیلی سختی کشیدیم . خدا را شکر

به خیر گذشت . از بچه ها بگم که تینا گلم خیلی تا خیلی شیطون شده هر چی اون شیطون تر یکتا

جونم اروم تر می شه ولی خیلی وابسته یکتا هست فقط کافیه یکتا در عرض 5 ثانیه از جلوی چشمش گم

بشه شروع می کنه جیغ زدن یکتا یکتا الهی قربون اون حرف زدنت بشم

تینا نسبت به هم سن سال های خودش زود به حرف اومد الان مدتی دو تا کلمه ای پشت سر هم

می گه حرفهای که می زنه :

بابا - مامان - دایی حتین ( منظورش حسین ) عمو - عمه - آله ( منظورش خاله ) عز یز - بابا احمد

پیشی - هاپو - الله اکبر - از جاش بلند می شه می گه یا علی جونممممممممممممممم

هر کی اذیتش می کنه می گه بشین بچه بد ......قه قهه

و خیلی کلمه ها را می گه راستی دیشب موقع شام وقتی یکتا گفت مامانی دستت درد نکنه تینا هم بلند

شد گفت دستت درد الهی قربونش برم که مثل طوطی تقلید می کنه

قراره امروز یا فردا برم برای دخملی های مامان لباس و کفش بخرم برای عروسی عمو محسن

خدا کنه اونی که دلم می خواد گیرم بیایه ..............

فعلا بای

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مانی محیا
7 مهر 93 14:11
جیگرای خاله چطورین؟؟؟ فعلا خوبن زود می ایم با عکس