خونه تکونی
سلام به همه مخصوصا دوستان گلمممممممم
سلام به دخمل های ناز مامانی
دیروز که رسیدم خونه کلی کار داشتم اول توی شرکت برنامه ریزی کردم
ساعت ٣رفتم دنبال بچه ها شوشو جان زودتر رسیده بود خونه نهار گرم کرده
بود فورا لباس هایم در اورم و نهار را خوردیم مگر این فسقلی مامان
می گذاره نهار بخوریم دایم از سر کله ادم بالا می ره از روی که تینا جون
به دنیا اومده روی زمین نهار می خوریم بعد از این که نهار خوردم تا سفره را
جمع کردم چایی را گذاشتم و میوه را شستم اوردم برای همسری
رفتم ظرف های خشک شده توی ابچک جمع کردم و گذاشتم توی کابینت
ظرف های نهار را شستم کابینت ها را کمی جمع جور کردم و بعد یک طی
اشپزخونه زدم رفتم سرویس ها را جرم گیر ریختم دوباره بدو بدو دیروز که
ملافه ها را شسته بودم اوردم ا تو بکنم چند وقت بود ملافه ها نشسته بودم
دیگه توی خونه تو کمد هیچ ملافه ای نبود همه را کثیف کرده بودیم رو تختی
ها رو بالشتی ها و ...... وای عاشق اتو کردن ملافه ها هستم اخه وقتی
اتو می کنم بوی هاله می پیچه توی سرم عاشق این بو هستم
تمام ملافه های تخت خودمون و یکتا را عوض کردم و همچنین رو بالشتی ها
یک جارو برقی توپی همه جا را کشیدیم و بعد چی کل خونه را طی
کشیدم و کل خونه را گردگیری کلی کردم اخه می خواستم برای عید قربان
کار خاصی نداشته باشم فقط بخوابم
دیدم ساعت ٨ شد فورا رفتم سرویس ها را شستم مثل ماه شد همه جای
خونه ام کیف کردم چه ارامشی به به به به دیدم ای وای شام ندارم هیچ
برای نهار فردا هم چیزی نپختم فورا کتلت گوشت برای شام پختم برای
نهار امروز هم دمپختک گوجه درست کردم واییییییی
دخملی ها هم ساعت ٩ خواب رفتند من هم تنها در انتظار شوشو جان
وای این پستم طولانی شد پس تا بعد...........