یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

دغدغه های ما

سلام نفس های زیبای مامان امروز صبح ساعت 6 بیدار شدم کارهایم را کردم به تینا کمی شیر دادم یکتا هم بیدار شد فکر کنم حس ششمش می گه بیدار شو چون هر وقت من بی تینا شیر می دهم کمی اذیت می کنه  اخه یکتا جونم هنوز با این موضوع کنار نیومده اب می خواست بابایی بلند شد که برایت اب بیاره ولی ول کن نبودی می گفتی مامانی چه طور می تونه به تینا اهمیت بدهد به من نه مجبور شدم تینا را ول کنم برای دخملم اب بیارم ساعت 7 رب بود که بابایی یکتا را بغل کرد و برد پایین داخل ماشین و بعد من هم با تینا امدیم توی ماشین امروز قرار بود خونه عزیز بزرگه باشید می دانم یکتا توی خونه عزیز بزرگه اذیت می کنه ولی چه می شود کرد می خواستم اول ماه یکتا را بفرستم...
12 مرداد 1392

تب کردن تینا

سلام نفس مامان یکتا و تینا سلام به دوستان عزیزمممممممممممم از کجا شروع کنم چند وقتی ننوشتم یادم رفته هههههههههههههههه از تب کردن تینا بنویسم که چند وقتی در استانه دندون در اوردن هست چند شبه که دخترم      بی تابی می کنه و اصلا خواب نداره دایم تب می کنه خدا کنه زودتر به خیر بگذره خیلی دلم شور می زنه اخه تینا 6 ماه پیشش بودم خیلی به من وابسته شده چند روزی که اومدم سرکار پیش هیچ کس نمی مونه دایم گریه می کنه از شانس کچل ما شیشه هم نگرفت شیر دادن با قاشق یا با لیوان خیلی سخته بنده خدا مادرشوهرم و مادرم باید تحمل کنند خدایا خودت کمک  کن که این چند ماه هم بگذره حداقل بزر...
9 مرداد 1392

شروع به کار من

سلام به دوستان عزیزم سلام به دخترهای ناز مامان یکتا و تینا امروز شروع به کار من هست بعد از ٦ ماه اره ٦ ماه مثل باد و برق اومد و رفت  دختر من در استانه ٦ ماهه هست امروز بعد از ٦ ماه دل کندن از انها برایم سخت هست ولی چه می شود کرد تحمل تحمل تحمل تینا و یکتا امروز گذاشتمشون خونه مادرم خدا کنه اذیت نکنه اخه تینا شیشه شیر نمی گیره راستی قابل توجه دوستان در چند روز اینده حتما به عکس های یکتا و تینا جون می ایمممممم     ...
1 مرداد 1392

خوش امدی فرشته نازم

    سلام عزیزدل خاله مقدمت بوسه بارون عزیزم   امدم که بهتون بگم این دختر کوچولوی خونسرد ما بعد از کلی انتظار امروز ساعت١٠به دنیا امد باورتون نمیشه اسمون از خوشحالی و به افتخار امدن این فرشته عجیب باریدن گرفته..من کلی ذوق کردم.... دوستون دارم عزیزان..... ...
15 اسفند 1391

قدردانی

سلام دوس جونیام من همکار مامان یکتا هستم.نظراتو که خوندم متوجه نگرانی شما شدم اول تشکر میکنم از اینکه به مامان یکتا لطف داشتید و نگرانش هستید ایشون تا١هفته دیگه صاحب یه نی نی خوشگل و با مزه میشه از همتون میخوام که براش دعا کنید تا به سلامتی دخمل کوچولوی ناز ما چشاشو به روی دنیا باز کنه..... از همتون ممنونم.راستی مامان یکتا سلام رسوند خدمت تک تک شما           دوستون داریم التماس دعا ...
29 بهمن 1391

اومدن سرکار البته دزدکی

سلام دوستان عزیزم شرمنده تمام دوستان عزیزم هستم امروز دزدکی اومدم سرکار سری بزنم رفتم دکتر و جواب ازمایش را بردم گفت فعلا عفونت با دارو حل می شه ولی مطلقا استراحت کن به خاطر کمردرد شدیدی دارم و گفت تا ٢٨ صبر کن وارد ٩ ماهگی بشی و خطر کمتر می شود و می توانم سزارین بشی من دلم نمی خواد سزارین بشممممممممممممپ ای خداااااااااا حال یکتا جون هم خوبه یعنی بهتر از این نمی شه صبح ها یعنی بهتر بگم ظهر ساعت ١٢ بیدار می شه بعد از ظهر ساعت ٦ می خوابه تا ٨ دوباره شب هم ساعت ٢ یا ٣ اویزون باباش هستتتتتتتتتت در کل برنامه  خوابش به هم خورده یعنی به قول مامانم یکتا تلافی این چند سالی که صبح ها زود بیدار شده را در می ارههههههههه ...
24 دی 1391

ترک کار

سلام عزیزان مامان مامانی به احتمال زیاد من امروز اخرین روز کاری من هست دیروز رفتم دکتر گفت استراحت مطلق و ازمایش نوشت و گفت به احتمال زیاد عفونت دارم واییییییییییییییی خسته شدم از دست این عفونت لعنتی گفت اگر عفونت زیاد باشه باید بستری بشم خدایاا خودت کمک کن خیلی می ترسم از همه دوستان التماس دعا دارم دوستتان دارم ما را فراموش نکنید   ...
13 دی 1391